یادداشت های محمد عرفان بهنام پور

اونی ک داد به من حرص منو گای*یدم اخر قصرو گاییدم

یادداشت های محمد عرفان بهنام پور

اونی ک داد به من حرص منو گای*یدم اخر قصرو گاییدم

من:16ساله

همتون داداشیامین

شروع وبنویسی:8مرداد98



آخرین نظرات
  • ۱۸ اسفند ۰۱، ۱۶:۰۶ - کلینتون
    سلام
  • ۶ فروردين ۰۱، ۰۰:۵۴ - sarngon :)
    من

۱۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

دامه‌ی سرگذشت هالک

فرزند ناخلف

بنر بعد از حل بحران اینتلی‌جنسیا، تصمیم به اصلاح اموری در خانواده‌اش گرفت. اما بتی کوچکترین همکاری‌ای در این رابطه نمی‌کرد. هر چه بروس بیشتر اصرار می‌ورزید، بتی بدتر به مانع پیش‌برد تصمیم‌های او می‌شد و در نهایت هم در قالب شخصیت هالک مؤنث سرخ خود رفت و وی را ترک کرد. بنر هم در قالب هالک به دنبالش رفت و او را تعقیب کرد. این اتفاق به نبردی ختم شد که آن‌قدر عظیم بود تا توجه استیو راجرز[۳] و گروه انتقام‌جویان‌ش را به خود جلب کند. در همین زمان بود که هالک فهمید فرزند دیگری نیز به نام هیرو کالا[۴] دارد که برادر دوقلوی سکار می‌شود و در آن لحظه به سرعت در حال یدک‌کش کردن یک سیاره به نام ک‌آی[۵] به سمت زمین است. هالک برای جلوگیری از برخورد دو سیاره – که قطعاً تمام ساکنان هر دو را نابود می‌کرد – خانواده‌اش را برای متوقف کردن هیرو کالا به فضا برد. در بحبوحه‌ی درگیری هم‌پیمانان هالک با نیروهای هیرو کالا، خود هالک با امید متقاعد کردن پسرش با او روبه‌رو شد. او خیلی زود فهمید که پسر دومش روحی شیطانی داشته و بسیار هم بی‌رحم است و خشونت تنها چیزی است که آن را درک می‌کند. اما هالک هنوز هم نمی‌توانست خود را برای کشتن فردی از گوشت و خونش راضی کند. پس سکار هیرو کالا را برای مدت نامعلومی تا آینده‌ی قابل پیش‌بینی در یک معبد سنگی در سیاره‌ی ک‌آی زندانی کرد. خود سیاره‌ی ک‌آی توسط ران نگهبان شمالی[۶] و نیروی معما[۷] به نقطه‌ی مبداء خود، مایکروورس[۸]، بازگردانده شد.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۸ ، ۱۷:۴۷
محمد عرفان بهنام پور

معرفی کاراکتر مرد آهنی، تونی استارک

 

بیوگرافی

نام کامل                             آنتونی ادوارد استارک

نام مستعار                        شوالیه آهنی، هوگان پاتز، مرد قطعات یدکی، مرد کبالتی ۲، کریمسون دینامو، مرد آهنی

لقب                                   تونی استارک، سرسخت، انتقام‌جوی طلایی،  تتسوجین، مرد حلبی

محل تولد                            لانگ آیلند، نیویورکiron-man-7

اولین حضور                          داستان‌های تعلیق شماره ۳۹ام (مارس ۱۹۶۳)

ناشر                                  مارول کامیکس

صف‌بندی                            خوب

ظاهر

جنس                                مذکر

نژاد                                   انسان

قد                                    ۱۹۸ سانتی‌متر

وزن                                  ۱۹۱ کیلوگرمiron_man___age_of_ultron_render_by_eversontomiello-d8072m8

رنگ چشم                         آبی

رنگ مو                             مشکی

شغل

اشتغال                            مخترع، کارخانه‌دار، وزیر دفاع سابق آمریکا

مکان                               سیاتل، واشینگتون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۸ ، ۱۳:۴۳
محمد عرفان بهنام پور

پیتر پارکر، زمانی که در سن نوجوانی بود، توسط یک عنکبوت رادیواکتیوی نیش زده شد. همین موضوع باعث شد که او قدرت‌هایی شبیه به قدرت‌های عنکبوت به‌دست بیاورد. بعد از مرگ عمو بن (اتفاقی که او می‌توانست از رخ دادنش جلوگیری کند)، پیتر متوجه شد که «با قدرت‌های بزرگ، مسئولیت‌های بزرگی هم می‌آیند». بعد از رخ دادن این اتفاق، پیتر به خودش قول داد تا همیشه از بی‌گناهان در برابر خطر محافظت کند. بعد از آن، پیتر پارکر تبدیل به مرد عنکبوتی شگفت انگیز شد!

اسپایدرمن یک ابرقهرمان ساختگی به حساب می‌آید که توسط نویسنده و ویراستاری به نام استن لی و نویسنده و هنرمندی به نام استیو دیتکو خلق شده است. او اولین بار قسمت ۱۵ سری آنتولوژی کتاب کمیک Amazing Fantasy که در ماه آگوست سال ۱۹۶۲ منتشر شده بود و بخشی از دوران نقره‌ای کتاب‌های کمیک به حساب می‌آمد، حضور یافت. او در کتاب‌های کمیک آمریکایی که توسط کمپانی مارول کامیکس منتشر می‌شود، حضور می‌یابد. این شخصیت بسیار محبوب، علاوه بر اینکه در کتاب‌های کمیک بسیار زیادی حضور یافت، در انواع مختلف رسانه مانند فیلم‌های سینمایی، برنامه‌های تلویزیونی و بازی‌های ویدئویی اقتباسی که در دنیای مارول ساخته می‌شود، حضور داشته است. در داستان‌ها، اسپایدرمن نام مستعار پیتر پارکر است؛ پسر یتیمی که بعد از مرگ پدر و مادرش یعنی ریچارد و مری پارکر در یک سانحه هوایی کشته شدند، توسط عمو بن و همچنین زن عمو می در شهر نیویورک بزرگ شد. استن لی و استیو دیتکو این شخصیت را به گونه‌ای خلق کردند که می‌بایست با مسائل دوران نوجوانی و همچنین مشکلات مالی دست و پنجه نرم کند. در داستان این شخصیت، کاراکترهای مختلف زیادی مانند «جی. جوناه جیمزسون»، «فلش تامپسون» و «هری آزبورن» وجود دارند. پیتر پارکر همچنین در طی زندگی‌اش، به «گوئن استیسی» و «مری جین واتسون» علاقه مند شده بود. «دکتر اختاپوس»، «گرین گابلین» و «ونوم» از بزرگترین دشمنان اسپایدرمن به حساب می‌آیند. همانطور که در ابتدای متن هم به آن اشاره شد، بعد از اینکه پیتر توسط یک عنکبوت خاص نیش زده شد، توانایی‌هایی شبیه به عنکبوت به‌دست آورد؛ توانایی‌هایی مانند چسبیدن به سطوح، پرتاب تارهای عنکبوت از دستگاه‌های متصل شده به مچ دستش و همچنین شناسایی خطر با استفاده از «حواس عنکبوتی‌اش».

زمانی که اسپایدرمن اولین بار در اوایل دهه ۱۹۶۰ در کتاب‌های کمیک حضور یافت، خوانندگان نوجوان کتاب‌های ابرقهرمانی معمولا او را در دسته بندی همکاران و دوستان یکی از شخصیت‌های مثبت دیگر قرار می‌دادند. سری کتاب کمیک Spider-Man توانست موفقیت زیادی را به‌دست بیاورد؛ مجموعه‌ای که شامل حضور پیتر پارتر، یک دانش آموز دبیرستانی از کویینز بود. این شخصیت در این مجموعه، او با عقده‌ها و وسواس‌های درونی، نادیده گرفته شدن، بی‌کفایتی و همچنین تنهایی دست و پنجه نرم می‌کرد. این ویژگی‌ها، درست همان چیزهایی بود که در آن زمان، نوجوانان بسیار زیادی می‌توانستند با آن دست و پنجه نرم کنند. با اینکه شخصیت اسپایدرمن تمام ویژگی‌هایی را که یک همراه و یار باید داشته باشد، داشت، اما برخلاف قهرمانان نوجوان دیگر مانند باکی و رابین، هیچ مربی‌ای مانند کاپیتان آمریکا و بتمن را در کنار خود نداشت تا نکات لازم و ضروری را به او آموزش دهد. بنابراین، او مجبور شد تا خودش به مرور زمان متوجه شود که «با قدرت‌های بزرگ، مسئولیت‌های بزرگی هم می‌آیند».

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۲۸
محمد عرفان بهنام پور

این مطلب از جایی کپی نشده و کاری مشترک با وبلاگ sadra-daily.blog.ir است.

در قسمت اول شمارو با مهمترین اتفاقات تاریخ ونوم اشنا میکنم.

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۳۴

یک سوالی هست ذهن من را درگیر کرده من نمیدنم وقتی که یک آدم کار های خوبش با کار های بدش یکی باشه اون دنیا توی جهنم میرود یا بهشت؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

 

 

 

مثال = یک آدم 50تاگل را له کرده و در باغچه ی خانه ی خو پنجاه گل دیگر کاشته باشد به بهشت میرود یا جهنم؟؟؟؟؟؟؟؟

 

surprisesurprisesurprisesurprisesurprise

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۱۸:۱۷
محمد عرفان بهنام پور

سره تو کلیسا نشسته بوده، یهو می‌بینه یه دختر خیلی خوشگل  میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی ، پول دادی ، قیافه دادی ، خانواده خوب دادی... فقط ازت یه چیز دیگه میخوام... اونم یه شوهر خوبه ...یا حضرت مسیح‌! خودت کمکم کن! پسره از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده!‌ هل نده زشته ، خودم میرم!

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

طرف عروسی میکنه، هفته بعد دست خانوم رو میگیره میبره دکتر ، میگه: اقای دکتر ما بچه دار نمیشیم!! دکتره میپرسه: چند وقته ازدواج کردین؟ طرف میگه: یک هفته است!! دکتره شاکی میشه، میگه: داداش من، این زنه ، مایکرووِیو که نیست

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

شکمو داشته نوار روضه گوش میداده میزنه آخر نوار ببینه شام میدن یا نه

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

 

غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر کار میگه: غذای امروز «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! غضنفر میگه : «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی

 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۵۴
محمد عرفان بهنام پور