نگاهی به بدترین اتفاقاتی که برای اسپایدرمن افتاد.
وقتی بحث «مرد عنکبوتی» به میان میآید موضوعی به نام «شانس پارکر» وجود دارد که همیشه باعث اتفاقات بد برای «پیتر پارکر/ مرد عنکبوتی» میشود. اتفاقات بد و تراژدیها از اولین دفعهای که «پیتر» پا به دنیای کمیک گذاشت همواره با او همراه بودهاند. هم ذات پنداری با «پیتر» آسان است چرا که همه ما معمولا با این سختیها مقابله میکنیم. «پیتر» در داستانهایش همیشه بر این سختیها غلبه میکند و همیشه به دنبال دردسرهای بیشتر است و این موضوع یکی از ویژگیهای اصلی شخصیت پردازی اسپایدرمن است.
«پیتر» در دوران کودکی و جوانیاش سختیهای زیادی کشیده است. او پدر و مادر خود را در کودکی از دست داد و همیشه با دوستان خود مشکل داشته است. زندگی او بدون «مرد عنکبوتی» نیز زندگی سختی است اما وقتی هویت مخفیاش را نیز به ماجراها اضافه کنیم، اوضاع بسیار پیچیدهتر میشوند. عشق «پیتر» به علوم او را با معلمها و مربیان جالبی آشنا کرده که با آزمایشات خود باعث ماجراهای زیادی شدهاند. «پیتر» همواره درگیر بهدست آوردن تعادل بین زندگی شخصی و زندگی ابرقهرمانیاش بوده است. تمام اینها ما را به ابرشرورها میرساند که تعداد زیادی از آنها با زندگی شخصی «پیتر» ارتباط دارند. این روابط و اتفاقات دیگر باعث شدهاند تا زندگی این ابرقهرمان محبوب از همیشه سختتر شود.
۱۵ - ماجراهای پیتر و خانواده آزبورن
خانواده «آزبورن» همیشه نقش مهمی در بدبختیهای «پیتر» داشته است. در ابتدا باید با «نورمن آزبورن» و پسرش «هری» شروع کنیم. یکی از سختترین کارهای «پیتر» کنار آمدن با این موضوع بود که بدترین دشمنش در واقع پدر بهترین دوستش است. همچنین «نورمن آزبورن» چندین دفعه مرگ خود را جعل کرده و دوباره به زندگی بازگشته است. طی این مدت زمان هم «هری» از بهترین دوست «پیتر» به وارث «گرین گابلین» تبدیل شد.
«پیتر» مجبور شد بین نفرت خود نسبت به «نورمن» و علاقهاش به «هری» تعادل سازی کند. «نورمن» نیز هر دفعه راه جدیدی برای نفوذ به زندگی «پیتر» پیدا میکرد. در حال حاضر در کمیکها «هری» به تعادل شخصیتی رسیده است اما «نورمن» خود را درگیر کشورهای خارجی کرده است. اینطور که به نظر میرسد شرارتهای «نورمن آزبورن» هیچ گاه به پایان نخواهند رسید.
۱۴ - سرنوشت کلونها
«مرد عنکبوتی» داستانهای زیادی دارد که پیچیدگیهایش از قدرت پردازش خیلیها بیشتر است. یکی از این داستانها با پروفسور «مایلز وارن»، یک استاد درس زیست شناسی در دانشکده امپایر استیت، شروع شد. «وارن» به «گوئن استیسی» علاقه پیدا میکند و به رابطهاش با «پیتر پارکر» حسادت میکند. پس از مرگ «گوئن»، «وارن» به ابرشروری به نام «شغال» تبدیل میشود تا از «مرد عنکبوتی» که مرگ «گوئن» را تقصیر وی میداند، انتقام بگیرد. «شغال» خود را درگیر فرآیند ساخت کلون میکند و ماجرا از اینجا شروع میشود.
در دهه ۹۰ میلادی، گفته شد که کلون «مرد عنکبوتی» یعنی «بن رایلی» در واقع «مرد عنکبوتی» است و آن «پیتر پارکر»ی که خوانندگان تا به حال میشناختند در واقع یک کلون بوده است. این موضوع تعداد خوانندگان کمیکهای «مرد عنکبوتی» را به شدت پایین آورد و روی شخصیت «پیتر پارکر» نیز تاثیر گذاشت. پس از مدتی مشخص شد که در واقع «بن رایلی» کلون بود و تمام این اتفاقات زیر سر «نورمن آزبورن» بودند.
۱۳ - مرد عنکبوتی برتر
یکی دیگر از دشمنان قدرتمند «مرد عنکبوتی» کسی نیست جز «دکتر اتو اکتاویوس» یا همان «دکتر اختاپوس» معروف. ذهن «دکتر اختاپوس» چیزی است که تا به حال شبیهاش را ندیدهاید و به عنوان یک انسان ذهن بسیار پیشرفتهای دارد. در داستان «مرد عنکبوتی برتر»، «اتو اکتاویوس» که جسمش به دلیل بیماری تحلیل رفته و در حال مرگ است راهی پیدا میکند تا ذهن خود را درون بدن «پیتر پارکر» قرار دهد و به «مرد عنکبوتی برتر» تبدیل شود. راستش را بخواهید در برخی بخشها نیز میتوان او را «مرد عنکبوتی برتر» دانست.
او کمپانی «صنایع پارکر» را خلق میکند و جرم و جنایت را جوری تحت کنترل قرار میدهد که «پارکر» هیچوقت نتوانست انجام دهد. اما این اتفاقات بخش تیره و تاریکی نیز دارند. «اتو» همچنین با «مری جین» وارد رابطه میشود. او با رفتار منفیاش باعث دور شدن خیلیها از خود میشود. این یکی دیگر از داستانهایی است که در انتها همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشود اما نکته مثبتش این بود که در انتها انگیزه پیتر برای استفاده بهتر و هوشمندانهتر از هوشاش را افزایش داد.
۱۲ - فاش کردن هویت مخفی خود به دیگران
در شمارههای قبل از شروع داستان «جنگ داخلی»، رابطهی دوستانهای بین «پیتر پارکر» و «تونی استارک» شکل گرفت. وقتی که «استارک» کاملا از ثبت نام ابرقهرمانان حمایت میکرد، «پیتر» مجبور شد تصمیمی بسیار سخت بگیرد. او هویت مخفی خود را برای همه دنیا فاش کرد و این موضوع تاثیرات زیادی روی او گذاشت.
این اتفاق باعث شد تا خانواده «پیتر» در معرض خطر قرار گیرد. ابرشرورهای زیادی به سراغ «پیتر» میآیند اما یک قاتلِ اجیر شده است که بیشترین آسیب را به وی میرساند. «زن عمو می» در اثر ضرب گلوله شرایطی نزدیک به مرگ پیدا میکند. این اتفاقات باعث شد تا «مرد عنکبوتی» حملهای انتقام جویانه به سمت «کینگ پین» انجام دهد و در نهایت نیز کمپانی مارول مجبور شد تا با استفاده از شخصیت «مفیستو» همه چیز را پاک کند.
۱۱ - سیمبیوت فضایی
در سری داستان «جنگهای مخفی»، «مرد عنکبوتی» یک لباس مخصوص سیاه به دست آورد که باعث واکنشهای مختلفی از هواداران شد. با گذر زمان مشخص شد که این لباس در واقع یک سیمبیوت فضایی است که با «پیتر» ارتباط برقرار کرده است اما این سیمبیوت سمت شروری نیز داشت. در حالی که این لباس برای «پیتر» دردسر ساز بود، اتفاقات بعدش حتی از آن هم ترسناکتر بودند. «پیتر» از «رید ریچاردز» خواست یک اسلحه صوتی بسازد تا از شر لباس خلاص شود اما سیمبیوت زنده ماند تا یک بدن جدید پیدا کند.
«ادی براک» وقتی که سیمبیوت با وی ارتباط برقرار کرد به مرز خودکشی رسیده بود و این موضوع باعث شد پیوندش با سیمبیوت از «پیتر» نیز شرورتر باشد. ظهور شخصیت «ونوم» در سالهای بعد از آن باعث مشکلات بسیاری در سالهای پیش رو برای «پیتر» و «مری جین» شد. «ونوم» پس از سالها تبدیل به شخصیتی قهرمان شد اما ترسهایی که این شخصیت به وجود آورد هیچوقت از یاد نخواهند رفت.
۱۰ - قرار گرفتن مورد اذیت و آزار توسط هم مدرسهایها
«پیتر پارکر» یک پسر لاغر مردنی و عینکی است. او همچنین در زمینه درسهای مختلف به خصوص علوم نابغه است، در نتیجه تعجبی ندارد که محبوبترین پسر در مدرسه خود نبوده باشد. «پیتر»، هم قبل از انتخاب شدن توسط عنکبوت رادیواکتیویته شده و هم بعد از آن با بچههای زورگو دست و پنجه نرم کرده است.
با این حال، برخی از زیباترین صحنههای کمیکهای «مرد عنکبوتی» جایی بود که «پیتر» از قدرتهای جدیدش برای مقابله با «فلش تامپسون»، که بعدا با وی دوست میشود، استفاده کرد. البته با وجود اینکه «پیتر» همیشه مورد آزار و اذیت قرار میگرفت، در نهایت تبدیل به نقطه مرکزی گروهی از دوستان خود شد.
۹ - رابطه پیچیده با گربه سیاه
با وجود اینکه تقریبا تمام رابطههای عاشقانه «پیتر پارکر/ مرد عنکبوتی» در زندگی شخصیاش شکل گرفتند، رابطههایی نیز وجود دارند که حول محور زندگی ابرقهرمانیاش شکل گرفتند. «گربه سیاه» یک دزد زرنگ است که با جرایم مرتکب شدهاش توجه «مرد عنکبوتی» را جلب میکند. با این حال، علاقه اسپایدرمن به او دلایل دیگری نیز داشت.
«مرد عنکبوتی» و «گربه سیاه» به یکدیگر علاقهمند شدند. تنها مشکل این بود که «گربه سیاه» پس از فهمیدن این حقیقت که زیر ماسک «مرد عنکبوتی»، «پیتر پارکر» حضور دارد تمام علاقهاش را از دست داد. رابطه آنها به عنوان یادآوری کننده این موضوع که «مرد عنکبوتی» و «پیتر پارکر» دو شخصیت متفاوت هستند برای «پیتر» عمل میکند.
۸ - گناهان گذشته
تشخیصش سخت است که این گزینه بیشتر برای «مرد عنکبوتی» دردناک بود یا برای خوانندگان کمیکها. با این حال، اگر خود را در داستان «گناهان گذشته» جای «پیتر» بگذاریم، احساسات خیلی بدی را تجربه خواهیم کرد. این داستان از جایی آغاز میشود که دو شخصیت دو قلوی جدید وارد میشوند که دارای قدرتهایی هستند. در ادامه داستان مشخص میشود که یکی از آنها چهرهای شبیه به عشق قدیمی «پیتر» یعنی «گوئن استیسی» دارد.
سوالاتی مطرح شد و جوابها از سوالات نیز بدتر بودند. «گوئن» در گذشته با «نورمن آزبورن» رابطه داشته است و این بچهها، فرزندان «نورمن» هستند. «نورمن» از بچهها مراقبت میکند و آنها به دلیل خون جهش یافته «نورمن» رشد سریعتری دارند. این داستان شدیدا حال به هم زن است و پس از انتشارش هم هیچ صحبتی در رابطه با آن صورت نگرفت. برخی شایعات مبنی بر این است که ناشرین در داستان دست بردند و این داستان هیچ وقت قرار نبود چیزی باشد که منتشر شد.
۷ - مرد عنکبوتی: دشمن جامعه
«پیتر پارکر» همیشه به پول در آوردن نیاز داشته است. یکی از معروفترین کارهایش در دنیای کمیک کار کردن به عنوان عکاس در روزنامه «دیلی بیوگل» زیر نظر «جی جوناه جیمسون» است. «پیتر» از هویت «مرد عنکبوتی»اش استفاده میکند تا بهترین عکسها را از خود بگیرد و به روزنامه بفروشد. «جوناه» به او پول میدهد اما همیشه تیترهای کاملا منفی نسبت به «مرد عنکبوتی» مینویسد.
با وجود اینکه طی سالهای گذشته تغییراتی در شخصیت «مرد عنکبوتی» به وجود آمده اما وی همیشه بدون هیچ چشم داشتی به کمک به دیگران پرداخته است. «پیتر» از روابط، خواب، زندگی و درآمد خود گذشته تا به مردم کمک کند و در نهایت همه او را سرزنش میکنند. چهره عمومی «مرد عنکبوتی» به دلیل این عملکرد روزنامهها خراب میشود و این باعث رویاروییهای جالبی بین «پیتر» و شهروندان میشود.
۶ - تراژدی خانواده کانرز
«دکتر کرت کانرز» مردی است که اتفاقات بسیار بدی برایش افتاده است. وی دست خود را به دلیل انفجاری در جنگ از دست داد و پس از آن تمام زندگیاش را صرف پیدا کردن راهی برای بهدست آوردن دوبارهاش کرد. وی در نهایت آزمایشات خود را با مارمولکها انجام میدهد و پس از موفقیت آزمایشهایش دوباره صاحب دست میشود اما این اتفاق یک عوارض جانبی بزرگ دارد. وی تبدیل به یک مارمولک غول پیکر میشود. طی سالها، «کانرز» چندین دفعه به درمانی برای مشکل رسیده و دوباره به مارمولک غیر پیکر تبدیل شده است.
۵ - توطئه کلونی
کلونها باز هم در این مقاله حضور پیدا میکنند. کلونها سابقه طولانی در کمیکهای «مرد عنکبوتی» دارند اما چندی پیش و در رویداد «توطئه کلونی» تمام این تاریخچه یک جا جمع شد. «شغال» یک کمپانی درمانی تحت عنوان «New U» تاسیس کرد که میتوانست هر انسانی را با یک قرص در روز به همراه تمام خاطراتش به زندگی برگرداند. تنها مشکل بزرگ این بود که هروقت «مرد عنکبوتی» با افرادی که از این قرصها استفاده میکردند رو به رو میشد، حس عنکبوتیاش فعال میشد. درگیریهای درونی «پیتر» وقتی شروع میشود که تصمیم میگیرد از این درمان روی شوهر زن عمویش یعنی «جان جیمسون» استفاده نکند و وی فوت میکند. پس از این اتفاق، «پیتر» به دلیل زنده شدن تمامی رفتگانش و زنده شدن خاطراتشان وارد یک جهنم احساسی شد.
۴ - مرگ در دنیای Ultimate
سری کمیکهای Ultimate Spider-Man جزو برترین داستانهای «مرد عنکبوتی» است. در این کمیکها، خوانندگان با یک «پیتر پارکر» جوانتر در دنیایی موسوم به Ultimate آشنا شدند و توانستند دوباره رشد وی را تماشا کنند. در انتهای این سری کمیک خوانندگان احساس نزدیکی زیادی با «پیتر» داشتند. «مرد عنکبوتی» دنیای Ultimate در نهایت در یک نبرد سخت با «گرین گابلین» به شکل قهرمانانهای کشته شد.
داستان جایی دردناک میشود که باید واکنش «زن عمو می»، «مری جین واتسون» و دیگر دوستان «پیتر» را وقتی که با «پیتر پارکر» دنیای اصلی مارول در داستان Spider-Men مواجه میشوند، ببینیم. «پیتر» حتی مجبور شده تا عاقبت نزدیکانش پس از مرگ خود را نیز مشاهده کند.
۳ - رابطه پیتر با مری جین
رابطه «پیتر» و «مری جین» همیشه بی نقص نبوده اما این دو نفر پس از سالها که در کنار یکدیگر بودند، ازدواج کردند. «پیتر»، پسری که یک بچه باهوش و تو سری خور در مدرسه بود، با دختری محبوب مثل «مری جین» ازدواج کرد. اما زندگی همیشه به این خوبی باقی نمیماند.
آنها پس از اتفاقاتی فرزند متولد نشده خود را از دست میدهند. مدتی بعد رابطه بین «پیتر» و «مری جین» به مشکل بر میخورد و «مری جین» از او میخواهد تا از «مرد عنکبوتی» بودن کنار بکشد اما «پیتر» نمیتواند به قولش عمل کند. بالاخره، اتفاقات باعث میشوند تا یکی از پر سر و صداترین رویدادهای تاریخ مارول رخ دهد و «مفیستو» ازدواج «پیتر» و «مری جین» را به خاطر نجات جان «زن عمو می» از تاریخ حذف میکند.
۲ - مرگ گوئن استیسی
مرگ همواره نقش مهمی در سرنوشت «مرد عنکبوتی» داشته است. مرگ نزدیکان «پیتر» باعث شده تا او همیشه مورد آزار روحی قرار گیرد. مرگ «گوئن استیسی» یکی از تلخترین اتفاقاتی است که برای «مرد عنکبوتی» افتاده است. «گوئن» یک دختر شگفت انگیز بود که او و «پیتر» یکدیگر را بیاندازه دوست داشتند و خیلیها او را عشق حقیقی «پیتر» میدانستند. «گوئن» مدتها به «پیتر» علاقه داشت اما «پیتر» به دلیل مشغلههای فراوانش به عنوان «مرد عنکبوتی» نتوانست کاری در این زمینه انجام دهد.
اما «گوئن» هیچوقت تسلیم نشد و آنها بالاخره به یکدیگر رسیدند و دوران خوب و خوشی را سپری کردند. مرگ «گوئن» توسط «گرین گابلین» یکی از شوکه کنندهترین اتفاقات تاریخ «مرگ عنکبوتی» است. مرگ «گوئن» اتفاقی بود که تاثیرش هنوز هم روی «پیتر» حس میشود. فقط یک مرگ هست که تاثیرش از این مرگ روی «مرد عنکبوتی» بیشتر است.
۱ - مرگ عمو بن
همه انسانها مرتکب اشتباهاتی میشوند. «پیتر پارکر» ممکن است این موضوع را بیشتر از هرکس دیگری بداند. مسئولیت پذیری وی در مرکز تمامی تجربیاتش است. تمام این اتفاقات وقتی شروع شد که او لحظهای خود خواهی کرد و این باعث شد که معلم زندگیاش و بهترین دوستش یعنی «عمو بن»، کشته شود. خشم و طمع باعث شدند تا «پیتر» به دنبال دزدی که فرار میکرد نرود و همان دزد بعدا در همان شب عمویش را به قتل میرساند.
در میان تمام اتفاقاتی که برای «پیتر» افتادند، این اتفاق بیشترین تاثیر را روی او داشته است. او حالا به استفاده از قدرت زیادش با مسئولیت پذیری زیاد نیاز داشت. مرگ «عمو بن» هیچ وقت دستکاری نشد. ممکن است اشاراتی مانند رویداد «توطئه کلونی» رخ داده باشد اما همه میدانیم که این مرگ دائمی است. باید هم همینطور باشد چرا که در غیر این صورت، شخصیتی به نام «مرد عنکبوتی» وجود نخواهد داشت.
سر مرگ عمو بن هم قبلش پیتر باهاش بد رفتاری کرده بود
:)))) کلی عرر زدم براش